۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

گزارشی از اعتراضات و درگیریهای 18 تیر در تهران




فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران




از ساعت 4 بعد از ظهر نيروهاي گارد و ضدشورشو بسيج و لباس شخصي باتوم به دست در خيابانهاي اصلي و ميدان هاي اصلي شهر مستقر شدهبودند .حتي در جلوي مترو و داخل مترو نيزنيروهاي گارد ويژه حضور داشتند.چندين هليكوپتر بر بالاي سر جمعيت در ميدان هاي اصليمانند ازادي و انقلاب و ولي عصر حركت ميكرداز سمت آزادي به ميدان انقلاب به فاصلههاي كمي نيروهاي گارد ايستادهبودند.خيابان توحيد توسط نيروها بسته شدهبود جمعيت تقريبا هزار نفري كه از ازادي وشهرك غرب به سمت انقلاب حركت مي كردند درحاليكه شعار مرگ بر ديكتاتور مي دادندمجبور شدند مسير خود را تغيير بدهند و بهسمت ازادي حركت كنند .تعدادي نيز از كوچهها و خيابان هاي فرعي خود را به سمت انقلابرساندند.ميدان انقلاب به خصوص در جلو درباصلي دانشگاه تهران مملو از نيروهاي گاردو بسيج و لباس شخصي بود و هر نيم ساعت حدود50 نيروي گارد را با ماشين به ميدان انقلابمي اوردند و در انجا مستقر مي كردند.نيروهاي گارد به مغازه هايي كه باز بودحمله مي كردند و فروشنده را وادار به بستنمغازه مي كردند تا جلوي پناه دادن مردم رابگيرند.و3 مغازه دار را بازداشت و درحاليكهبا ضربات باتوم به جانشان افتاده بودندآنها رابه داخل ماشين بردند.اتحاد مردم بسيار عالي بود هر نيروي گارديكه فردي رو دستگير مي كرد مردم به سمت اوحمله مي كردند و در چند مورد توانستند مردمرو از دست نيروهاي گارد نجات بدهند.با اينوجود تعداد زيادي مورد ضرب و شتم قرارگرفتند و نزديك به 50 نفر در اطراف میدانانقلاب بازداشت شدند..مردم با هر حمله آنهاشعار مرگ بر ديكتاتور و مرگ بر خامنه اي ومرگ بر احمدي نژاد و مجتبي بميري رهبري رونبيني، نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيمرا سر مي دادند . در مقابل دانشگاه تهراننيز عده اي از جوانان شعار دانشجوي زندانيآزاد بايد گردد را فرياد مي زدند .درگيريها از ميدان اصلي انقلاب به خيابان هايفرعي انقلاب مانند خيابان كارگر وجمالزاده و 16 آذر، فروردين هم كشيد شد.ساعت 8:20 نيروهاي گارد موتور سوار از سمتولي عصر و خيابان وصال به سمت جمعيت واقعدر ميدان انقلاب يورش اوردند.و مردم چه زنو چه مرد با پرتاب آجرو به آتش كشيدنلاستيك و سطل هاي زباله انها رو مجبور ميكردند كه عقب بكشند در ميدان انقلاب دوموتور نيروهاي گارد توسط مردم به آتشكشيده شد.جمعيت آنقدر زياد بود كه نيروهاي گارد وضد شورش براي مقابله با جمعيت از گاز اشكآور استفاده مي كردند و مردم با آتش زدنسطل هاي زباله در وسط خيابان به مقابله باگاز اشك آور مي پرداختند.هر كس از داخلاتومبيل شعار مي داد نيروهاي بسيج و گاردبه طرف او يورش مي بردند و شيشه هاياتومبيل را خرد مي كردند.اين درگيري ها ازخيابان آزادي تا انقلاب و ولي عصربا وجودتاريكي هوا همچنان ادامه دارد و از ساعت 10شب مردم در خيابان ها و پشت بام ها شعارالله اكبر و مرگ بر ديكتاتور را سر مي دهندو همچنان فرياد ها بلند است.


18 تیر 1388 برابر با 9 ژولای 2009

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

حکایت آن پادشاه که گوزیدن را ممنوع کرد


در گذشته های دور پادشاهی بیگانه بر سرزمین مادری مسلط شد. او بد خواه و در عین حال زیرک بود. و وزیری داشت از خودش بسی بد خواه تر و زیرک تر. به او امر کرد که راهی بیاب تا بر روح و جان این مردمان مسلط شوم بدون آنکه بفهمند و اعتراضی بکنند. وزیر تفکری کرد و طوماری بنبشت و به جارچیان داد تا در سراسر شهرها و دیهات ها بخوانند. قوانین جدید اعتقاد به دین قدیم و سواد آموزی را غیر قانونی اعلام کرد. و مالیاتها را به سه برابر افزایش داد. شب زفاف عروس از آن شاه بود و ارزش جان مردمان به اندازه چهارپایان کشور همسایه که موطن اصلی شاه بود اعلام شد. هر گونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات مرگ داشت و در نهایت طبق این قوانین گوزیدن و چسیدن هم ممنوع اعلام شد.

پادشاه گفت: ای وزیر این همه فشار آنان را به شورش وا خواهد داشت و مگر قرار نبود انقلاب مخملی کنیم؟ وزیر گفت: نگران نباشید اعلیحضرت. به بند گوزیدن دقت نفرمودید. همان سوپاپ اطمینانیست که انرژی اعتراضشان را خالی کنند.

و چنین شد که وزیر گفت. مردم لب به اعتراض گشودند که این ظلمی آشکار است. این طبیعی است که پادشاه بخواهد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب شاهان بوده و مالکیت در شب زفاف هم رسمی قدیمیست. و بی ارزش بودن جان ما در مقابل جان مردمان همسایه هم از وطن پرستی شاه است اما دیگر منع چسیدن و گوزیدن خیلی زور است. و تازه مگر پادشاه می تواند در تمام مستراح های این سرزمین نگهبان بگمارد. آنان که باسواد تر بودند داد سخن دادند که تازه جانم خالی نمودن باد روده برای سلامت مفید است و هیچ قبحی در آن نیست. و اینان متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در تنبان خلایق فرو می کنند. با کلی کیف به خاطر این تفسیر علمی و کلمه متحجر سر تکان می دادند و خودشان را روشنفکر می نامیدند. وگفتند تازه مگر خود شاه نمی گوزد. جک های بسیاری ساختند در مورد شاه که از فرط نگوزیدن ترکیده, یا برای کنترل بر روده اش چوب پنبه به ماتحتش فرو کرده, یا مثل سگ بو کشان دماغش را به سوراخ کون مردم می چسباند واینها را برای هم اس ام اس کردند و کلی خندیدند.نگهبانان حکومت در سراسر سرزمین پخش شدند تا اجرای قوانین را تضمین کنند. هر از چند گاهی بی خبر به مستراح ها یورش می بردند و افراد گوزو را دستگیر می کردند و به منکرات می بردند. اما مردم همچنان به چسیدن و گوزیدن در خفا ادامه می دادند و این صداهای بویناک روده شان را اعتراضی عظیم به حکومت می دانستند. مردم به صحراها می رفتند و می گوزیدند. در کوچه های شهر نگاهی به این ور و آنور می انداختند و پیفی می دادند. حتی مهمانی های زیر زمینی می گرفتند لوبیا می خوردند و گروپ گوز راه می نداختند. بعد از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری و کاپیتولاسیون و عروس دزدی و مالیات را به خاطر نیاورد و همگان سعی کردند از این آخرین حق بدیهی خوشان دفاع کنند. و در همین احوال پادشاه و وزیرش در قصر قهقهه سر می دادند که چه زیرکانه مردمان را در بخارات اسیدی خودشان غرق کرده و همگان را گوزو کرده اند.


کپی شده از اینترنت

مقایسه وضعیت ایران با اروپای شرقی در رسانه های اتحادیه اروپا


مقایسه وضعیت ایران با اروپای شرقی در رسانه های اتحادیه اروپا
استکهلمیان - آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، روز پنج شنبه دوم ژوئیه در سخنانی حوادث ایران را مشابه برخورد "اشتاتزی" پلیس مخفی آلمان شرقی در دوران تسلط کمونیست ها در این کشور توصیف کرد. مطبوعات اروپا نیز به مقایسه وضعیت امروز ایران با دوران تسلط کمونیسم بر اروپای شرقی پرداخته اند.

اما در اروپای شرقی چه گذشت و چرا صدر اعظم آلمان حوادث ایران را مشابه روند حوادث در کشورهای اروپای شرقی سابق و دیکتاتوریهای برپا شده بر اساس ایدئولوژی در آنها می داند.

خونین ترین حوادث در جریان سرنگونی کمونیسم در اروپای شرقی در رومانی اتفاق افتاد که شاید بیشترین شباهت را با حوادث امروز خیابانهای ایران دارد. نیکولای چائوشسکو تنها رهبر در اروپای شرقی بود که حاضر به پذیرش حکم تاریخ نشد و در برابر جنبش آزادیخواهی ملتش مقاوت کرد و در نتیجه تبدیل به تنها رهبر اروپای شرقی نیز شد که بدنبال سقوط کمونیسم محکوم به اعدام گردید.

نیکولای چائوشسکو دیکتاتور رومانی در سال 1965 از سوی حزب کمونیست به "ریاست جمهوری" این کشور منصوب شد. او بمدت 24 سال خود را بعنوان "رهبری" که مردم رومانی هیچ نقشی در انتخابش نداشتند بر آنان تحمیل کرد. چائوشسکو بمانند هر دیکتاتور دیگری تصور می کرد که شکست ناپذیر است و با اتکا بر نیروی نظامی و نیز پلیس مخفی مخوفش "سکوریتاس" قادر است تا مردمی را که تشنه آزادی اند تا ابد مجبور به پذیرش "رهبری" خود کند.

در دسامبر سال 1989 و در حالیکه نیکولای چائوشسکو در بازدید رسمی از ایران بسر می برد و بعنوان اولین رئیس جمهور یک کشور خارجی بر روی آرامگاه آیت الله خمینی تاج گل نهاده بود مردم شهر "تیمی سوآرا" در رومانی در تظاهراتی صلح جویانه خواستار آزادی و حقوق انسانی خود شدند.

النا چائوشسکو همسر دیکتاتور, و معاون نخست وزیر, در حالیکه چائوشسکو در ایران مشغول یک دیدار رسمی بود در روز 16 دسامبر 1989 دستور کشتار و سرکوب تظاهرکنندگان آزادیخواه شهر "تیمی سوآرا" را صادر نمود. ده ها تن از تظاهرکنندگان آزادیخواه در این سرکوب جان باختند.

چائوشسکو پس از بازگشت از مسافرت رسمی از ایران, ضمن حمایت از کشتار تظاهرکنندگان شهر "تیمی سوآرا" آنان را "خرابکاران خارجی" خواند که "قادر به دیدن پیشرفتهای مردم رومانی نیستند".

چائوشسکو پس از این بیانات به مانند رسم هر سال به همراه همسرش و دیگر سران حکومتش در بالکن قصر ریاست جمهوری رومانی ظاهر شدند تا بمانند 24 سال گذشته سخنانی تهی از حقیقت را برای مردم رومانی بر زبان آورند.

اما در میان شگفتی جهانیان, صدها هزار نفر از مردمی که با در دست داشتن عکسهای چائوشسکو و دیگر سمبلهای حزب کمونیست رومانی جهت شنیدن سخنان "رهبر" در میدان مقابل قصر گرد آمده بودند ناگهان "رهبر" را "هو" کردند و بمانند جرقه ای که به انبار باروت سرایت کرده باشد بسوی قصر ریاست جمهوری هجوم بردند. جهان هنوز مات حرکت مردم رومانی است که با تصاویر چائوشسکو و سمبل های حزب کمونیست رومانی در دستشان تومار حکومت وی را در هم پیچیدند.

نیکولای چائوشسکو و همسرش النا لحظاتی ناباورانه از بالکن قصر شاهد منظره ای بودند که در تصورهیچ کس نمی گنجید. نیروهای امنیتی دیکتاتور به سوی مردم آتش گشودند, اما جلوگیری از خیزش چند صد هزار نفری مردم که دیگر به دروازه های ورودی قصر ریاست جمهوری رسیده بودند با هیچ سلاحی و با هیچ نیروی امنیتی امکانپذیر نبود. چائوشسکو و النا خود را به بام قصر رسانده و با هلیکوپتری در صدد فرار از رومانی بر آمدند. پس از دقایقی پارلمان و کاخ ریاست جمهوری و دیگر نهادهای دولتی به تصرف مردم در آمده بود.

تعدادی از نظامیان رومانی در کنار مردم کشور خود قرار گرفتند و در روز 25 دسامبر سال 1989هلیکوپتر نیکولای چائوشسکو و النا را در حالیکه در حال فرار از کشور بودند توسط جنگده های ارتش مجبور به فرود آمدن در خاک رومانی کردند.

تنها ساعاتی بعد چائوشسکو و همسرش در یک دادگاه مردمی بواسطه سرکوب و کشتار شهروندانی که تنها خواسته شان آزادی بود محاکمه و محکوم به تیرباران شدند. حکم اعدام بلافاصله و در مقابل دوربین های تلویزیونی در شهر مرزی "تارگو ویسته" رومانی به اجرا در آمد. فیلمبردار در لحظات قبل از تیرباران, تصویر را بر روی دستبند طلای گرانبهای همسر رئیس جمهور و صدر هیئت رئیسه حزب "کمونیست" رومانی زوم کرده بود که قبل از تیرباران از پشت بسته شده بود.

دادستان در دادگاه به چائوشسکو گفته بود: "تو بهتر بود در همان ایران باقی می ماندی, جای تو در همان جا بود". صحنه محاکمه و سپس تیرباران دیکتاتور رومانی و مقاومت او و همسرش النا قبل از اجرای حکم از تلویزیون رومانی و دیگر کشورهای جهان پخش شد. نیکولای چائشسکو و النا حتی تا آخرین لحظات قبل از تیرباران قادر به باورکردن این واقعیت نبودند که تومار حکومتشان به این سرعت درهم پیچیده شده است. چائوشسکو تنها مدت کوتاهی قبل از روز اعدامش بعنوان "رئیس جمهور رومانی" میهمان حکومت ایران بود.

جالب توجه است که چائوشسکو دیکتاتور رومانی تنها "رئیس جمهور" جهان بشمار می رود که بواسطه زمان طولانی حکومت دیکتاتوری اش هم میهمان رسمی پادشاه و ملکه ایران در زمان حکومت شاهنشاهی و هم میهمان حکومت اسلامی بوده است.

پس از اعدام نیکولای چائوشسکو تصاویر بازدید رسمی او از ایران بدون سرو صدا از همه جا حذف شد, چون تاج گلی که یک رهبر منفور و معدوم بر آرامگاه آیت الله خمینی قرار داده بود دیگر جز رسوایی دارای ارزش دیگری نبود.

و چنین شد عاقبت دیکتاتوری که سرانجام گرفتار خشم ملت خود گردید. پس از اعدام دیکتاتور نوبت به فرزندان و دیگر حامیان و سرکوب کنندگان خیزش آزادی خواهی رومانی رسید که یکی پس از دیگری به دستهای عدالت سپرده شدند. از جمله "نیکو چائوشسکو" پسر 38 ساله دیکتاتور بواسطه جرائم متعدد در رابطه با نقض حقوق بشر که با سوء استفاده از موقعیت پدرش در دوران حکومت او مرتکب شده بود به 20 سال زندان محکوم شد. او در سال 1992 بواسطه دلایل انسانی و بیماری از زندان آزاد شد و چهار سال بعد در سن 45 سالگی جان سپرد.

پس از اعدام دیکتاتور رومانی و همسرش, فیلم و تصاویری که از فقر, نکبت و گرسنگی مردم این کشور در جهان منتشر شد تاثر دنیایی را برانگیخت.

اینک 20 سال پس از سرنگونی چائوشسکو, مردم رومانی دارای کشوری آزاد و دمکراتیک و از اعضای اتحادیه اروپا هستند.

خصلت جداناپذیر دیکتاتورها که تصور می کنند شکست ناپذیرند و زمانی به خود می آیند که واقعیت از آنان پیشی گرفته است بخشی از تاریخ بشری است. سرنوشت صدام حسین در عراق, چائوشسکو در رومانی, پینوشه در شیلی, هونه کر در آلمان شرقی, فروپاشی اتحاد جماهیر شوری با وجود دیوارهای آهنین و زرادخانه اتمی اش وووو تنها نمونه های کوچکی از پایان غیر قابل اجتناب تعدادی از دیکتاتورهای تاریخ 30 ساله اخیر جهان هستند و بی شک آخرین نمونه ها نیز نخواهند بود.

دیدنی: فیلمی تاریخی از نیکولای چائوشسکو رئیس جمهور رومانی و النا همسرش پس از افتادن به دست مردم و لحظانی پس از اقدام به فرار از رومانی با هلیکوپتر. محاکمه و سپس تیرباران هر دو در شهر مرزی "تارگو ویسته" به جرم سرکوب جنبش آزادیخواهی مردم رومانی.

لیست پراکسی